سه شنبه ۹ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۱۵
ناصر محامی-زشت و زیبای حسابداران رسمی

انتخابات شورایعالی و جناح بندی

Share/Save/Bookmark
کد مطلب: 1089
 
 
انتخابات دوره ششم شورایعالی جامعه حسابداران رسمی نیز انجام شد و منتخبین اگر نه رسما ولی بطور غیر رسمی معلوم شده و در انتظار اعلام رسمی نام اعضا جدید شورا هستیم. طبق یک روال کلیشه ای مانده از دوره های قبل معمولا جدولی از فراوانی برنامه های کاندیداهای مختلف (تمام کاندیدا ها) تهیه میشود و از آن به نوعی بعنوان خواسته های مشترک کاندیداها و بطور تلویحی خط مشی نام برده میشود. با توجه به اینکه میدانیم بسیاری از این کلمات و عبارات مندرج در برنامه کاندیداها در اصل تشابه کلمه و عبارت است و احتمالا در محتوی تفاوت معنی و مفهوم زیادی بین آنها وجود دارد لذا خیلی روشن است که چنین متد و روشی قرابتی با مبانی علمی استخراج و تنظیم برنامه و خط مشی نداشته و قبل از آنکه معرف روش باشد نشانگر فقدان روش و متدولوژی است. علت اصلی این نارسائی نه فقط پیچیدگی ذاتی این مقولات و تفاوت ماهوی انها با تجربیات حسابرسی ، بلکه فقدان گروهها و بلوکهای انتخاباتی تشکیل شده بر مبنای تفاوت منافع و افق فکری متفاوت است بعبارت دیگر بلوکهای انتخاباتی بیش از آنکه نماینده تفاوت افق و منافع باشند نماینده گروهها و افراد ذی  نفوذ هستند و به این دلیل است که در طول دهه گذشته هیچگاه قادر به تنظیم خط مشی نبودیم و آنچه که بعنوان خط مشی تنظیم میشود عمدتا در عمل نمایشی از کلمات است.


وقتی از رفقا و دوستان می پرسیم که چه نظری درباره نتایج انتخابات شورای عالی دارید ؟ معمولا می شنویم که شورا دو جناح دارد یکی دولتی ها !!! و دیگری خصوصی ها!!!! آیا واقعا چنین است؟ فارغ از هر توصیف و تعریف مفصل تر ، آیا صف بندی واقعی در جامعه حسابداران رسمی این چنین است؟ آیا ترکیب شورایعالی نشانگر صف بندی و نماینده گرایشهای درون جامعه حسابداران رسمی است؟ میخواهم بگویم که چنین نیست، ترکیب شورایعالی قبل از اینکه نشانه گرایشهای واقعی مبتنی بر منافع و مبانی فکری مشترک باشد ، غالبا نشانگر صف بندی های گروهی و دسته بندی های به وجود آمده حول افراد یا توسط اعضا با نفوذ است. حال اجازه بدهید قدری دولتی ها!!! و سپس خصوصی ها !!! را  مورد شناسی نماییم


اصولا وقتی حیطه کار و فلسفه وجودی سازمان حسابرسی جدا از جامعه حسابداران رسمی است و سازمان حسابرسی کاملا مستقل و مصون از نفوذ و دخالت جامعه حسابداران رسمی در تمام زمینه ها اعم از بازار کار ، نرخ گذاری ، مناسبات با صاحبکاران ، مقررات پرسنلی ، فرایندکار حرفه ای ، کنترل کیفیت و نظارت از هرنوع آن است، چرا و به چه علت بایستی حداقل به شکل تلویحی در انتخابات شورایعالی دخالت نماید؟ سازمان حسابرسی دارای چه منافع یا نگران کدام تهدید از جامعه حسابداران رسمی است که سعی میکند به نوعی در نهاد شورای عالی دارای سهم باشد؟ چرا کسی حاضر نیست این منافع احتمالی یا تهدید محتمل را تعریف و تشریح نماید و اهالی حرفه را از آن مطلع نماید؟ وقتی سازمان حسابرسی تحت نفوذ و نظارت جامعه حسابداران رسمی نیست و فارغ از مقررات و دستورالعملها و حاکمیت جامعه حسابداران رسمی کار میکند ، وقتی حسابداران رسمی سازمان تحت مقررات و روالهای تعریف شده در سازمان ،کار حرفه ای انجام میدهند و جامعه بر کار آنان نظارتی ندارد و برعکس سازمان نیز دارای آتوریته برجامعه حسابداران رسمی نیست براساس کدام توجیه منطقی سازمان در این حد علاقمند به تاثیر گذاری در شئونات جامعه است که بصورت ضمنی اقدام به معرفی نامزد یا حمایت از نامزدان خاص میکند؟ یا حتی حسابداران رسمی شاغل در سازمان نامزدان خود را برای عضویت در شورایعالی معرفی می نمایند؟ آیا تمام این رویدادها براساس تحلیل منطقی و مبانی فکری روشن روی میدهد ؟ یا برعکس تمایل شخصی افراد با نفوذ درسازمان؟ دوستان بسیار ارجمندی که به این ترتیب وارد شورا میشوند وقتی نماینده هیچ منافع مشخصی برای سازمان یا برای گروه خودشان که در استخدام سازمان هستند نمی توانند باشند و به طریق اولی به دلیل عدم تعلق به بخش خصوصی حرفه عملا فاقد نمایندگی عینی و ضمنی این دسته نیز هستند ، منشا کدام تغییر برای جامعه حسابداران رسمی خواهند بود؟


در طیف مقابل نمایندگان اصطلاحا بخش خصوصی !! قرار دارند. این افراد به صراحت نه ولي بطور کلی نمایندگان کدام بخش از اعضا جامعه هستند؟ موسسات کوچک یا موسسات بزرگ یا شاغلین انفرادی ؟ آیا منافع و دغدغه های موسسات کوچک و بزرگ یکی است؟ آیا اولویتهای حیاتی موسسات کوچک و بزرگ یکی است؟ چقدر اشتراک منافع دارند؟ در کجای این بیانیه های انتخاباتی به این مسائل پرداخته شده تا بدانیم چه کسی نماینده کدام بلوک است؟ کسی توضیح بدهد که لیست انجمن حسابداری یا انجمن حسابداران خبره يا مديران مالي خبره برای انتخابات شورایعالی جامعه حسابداران رسمی یعنی چه؟ اين انجمن ها دارای چه منافعی در جامعه حسابداران رسمی هستند که در حد اداره جامعه کاندیدا معرفی می کنند؟ چرا این انجمن ها که همانند سازمان حسابرسی  بسیار عزیز هم هستند توضیح نمی دهند که منافع آنها در جامعه حسابداران رسمی چیست که انها را به معرفی نامزد عضویت در شورای عالی نهادی دیگر قانع می نماید؟؟ یا گروه هائی که در مقاطع انتخابات تشکیل یا فعال میشوند نمایندگان کدام فراکسیون منافع یا گرایشات درونی جامعه حسابداران رسمی هستند؟ گروه هائی که تمام هویت فکری و نگاه آنها به مهمات حرفه ، در چند خط نوشته و بیانیه شبیه بهم خلاصه میشود.! تفاوت این گروه ها در چیست ؟ گروه اعتدال یا هم اندیش یا نواندیش یا جوان نگر یا ... هر کدام نماینده کدام جریان و افق فکری یا کدام فراکسیون منافع هستند؟ تفاوت آنها با همدیگر چیست؟ اگر گروه الف نمایندگانش به شورا بروند چه فرقی به وجود خواهد آمد؟ اگر گروه ب نمایندگانش به شورا بروند چه خواهد شد؟ این گروه ها این تفاوتها را کجا توضیح داده اند؟ آنچه اینان را از هم جدا میکند چه چیزی است؟ به نظر میرسد مبنای تشکیل این گروه ها ، عموما نه منافع مشخص گروهی مثلا نمایندگی اولویتهای حیاتی موسسات کوچک و متوسط ، بلکه عمدتا ساپورت و حمایت اعضا با نفوذ و نامزدان مورد حمایت آنهاست.


در واقعیت آنچه که در انتخابات شورای عالی در گذشته و در همین دوره هم رخ داد ، حاکمیت و غلبه رویکرد رفیق محوری ، شهرت محوری و تاثیرگذاری گروه های با نفوذ که تحت عناوین لیست فلان انجمن و فلان گروه در ایام انتخابات به وجود می آیند ، بوده است و انتخاب ناشی از چنین رویکردی چون ذاتا نماینده گروه های دارای منافع بنیادی متفاوت در جامعه نیست لذا به دشواری قادر به تعیین خط مشی متکی به مبانی فکری و افق انتظاري مشخص خواهد بود..
از این رو من توافق زیادی با جناح بندی شورا به دولتی و خصوصی ندارم و آنرا صفت و تمایزی ظاهری و نه واقعی میدانم و معتقدم این ترم ها را بایستی با احتیاط بیشتری بکار برد ، این خود اعضا شورا هستند که به تدریج نشان خواهند داد که چه کسی هستند و درباره حرفه  چگونه می اندیشند. اکثر منتخبین را از نزدیک میشناسم و برای تک تک آنان و برای شورایعالی ارزوی موفقیت دارم