مقایسه بین بازارهای سرمایهگذاری فاکتورهایی را میطلبد که عموما این فاکتورها در اختیار تمام صاحبان سرمایه نیست یا اینکه سرمایهگذاران عموما قابلیت تحلیل درست این عوامل را ندارند. عموم سرمایهگذاران با توجه به جو سیاسی کشور و بر اساس ریسکپذیری خود به بازارهای سرمایهگذاری وارد میشوند و شاید در این بین بسیاری از فاکتورهای سرمایهگذاری را تحلیل نکنند اما قطعا نسبت ریسک به بازده خود را محاسبه میکنند و بر اساس آن برای ماندن یا رفتن از بازار مورد نظر تصمیمگیری میکنند .
طی سالهای دور و پیش از تزریق عملیات سفتهبازی به بازارهای کشور در دولتهای نهم و به خصوص دهم، همواره توازنی بین بازارهای پولی و مالی برقرار بود، به این معنا که هر چه سرمایهگذار ریسک بیشتری را متحمل میشد در نهایت بازده بیشتری را نصیب خود میکرد، درحالیکه به تدریج در دولت قبل این قاعده تا حد زیادی به هم خورده و همین عامل باعث شد فرهنگ سرمایهگذاری در بازارهای کشور تغییر کند که نتیجه آن حرکت به سمت بازارهایی با بیشترین سود و کمترین ریسک شد که این امر بازارهای ارز و سکه را به بازارهای مهمی تبدیل کرد .
این فرهنگ هنوز در بازارهای کشور وجود دارد، بهطوریکه با کمترین اثر روانی بورس به بازاری تبدیل میشود که بازیگران آن را ترک میکنند. نمونه این امر را میتوان در روند حرکت بورس در یک سال اخیر مشاهده کرد، بهطوریکه این بازار بهعنوان پرریسکترین بازار کشور در این مدت کمترین بازدهی را نصیب سهامداران خود کرده و چه بسا که بسیاری از فعالان این بازار به دلیل نداشتن رانت اطلاعاتی متحمل زیانهای سنگین نیز شدهاند .
در شرایط کنونی تمام بازارهای سرمایهگذاری از رونق کمی برخوردار هستند و فعالان بیشتر بازارها از جمله طلا و مسکن با افت قیمت روبهرو شدهاند، اما مساله اینجا است که نسبت زیان یا خواب سرمایه این سرمایهگذاران در مقایسه با بورس چقدر است؟
در حال حاضر بورس اوراق بهادار تهران به شدت با مسائل سیاسی و کلان کشور گره خورده و کمتر فعالی است که این مساله را درک نکرده باشد، اما سوال اینجا است که چرا مسوولان برای آرامش بخشیدن به این بازار اقدام نمیکنند و با بیتفاوتی و عادی جلوه دادن مسائل از کنار آن رد میشوند؟ مگر غیر از این است که شرکتهای فعال در بورس میتوانند به راحتی از طریق بورس افزایش سرمایه دهند و برای دریافت تسهیلات کمتر به سیستم بانکی رجوع کنند یا اینکه دولت میتواند از طریق این بازار نقدینگی را به سمت تولید سوق دهد و در کنار رونق بخشیدن به صنایع از افزایش تورم جلوگیری کند؛ پس چرا متولیان امر نسبت به این بازار منفعل هستند و برای اطمینان خاطر بخشیدن به فعالان این حوزه گامی به جلو برنمیدارند تا هم امنیت به این بازار برگردد و هم راهی برای برونرفت از بسیاری از مشکلات اقتصادی باشد .
محمدجواد شیخ از کارشناسان اقتصادی کشور با بیان این جمله که در حال حاضر ریسک سیستماتیک در حوزه سیاسی بالاتر از گذشته شده، به «دنیای اقتصاد» گفت: عکسالعملی که بازار به نتیجه مذاکرات از خود نشان داده است عکسالعمل رفتاری و بیش از اندازه است، در حالیکه چنین به نظر میرسد که شرایط بهتر از آن چیزی است که به چشم میآید. برای نمونه در بودجه تقدیمی دولت بهره مالکانه برای معادن افزایش پیدا نکرده؛ چرا که بازار تحمل فشار بیش از این را ندارد اما در نهایت بندهای مختلف بودجه از جمله هدفمندی یارانه، مالیات بر صادرات و کاهش معافیت مالیاتی باعث میشود که سهامداران نسبت به بودجه اعلامی حساس باشند؛ در نهایت باید بپذیریم که اقتصاد ما وابستگی زیادی به تصمیمات دولت دارد .
وی در ادامه افزود: در مقایسه بازار سرمایه با بازار پول میبینیم که طبق قانون بانکها موظف شدهاند نرخ سپردههای خود را کاهش دهند اما بانکها به سیاستهای پولی و مالی بانک مرکزی عمل نکردند و این مزیتی شد تا بخشی از سرمایه سرمایهگذاران از بورس خارج شود و بهصورت سپرده در بانکها جمع شود. از سوی دیگر اوراق مشارکت با درصد سودهای بالا نیز رقیب دیگری برای بازار سرمایه است. تنها بازار مسکن در حال حاضر در رکود به سر میبرد و سودی کمتر از بورس را نصیب سهامداران خود میکند، با توجه به این مسائل باید بورس حداقل ۳۰ درصد سود داشته باشد تا بتواند با بازارهای موازی خود رقابت کند که در حال حاضر این سود به راحتی بهدست نمیآید .
این کارشناس مسائل اقتصادی، درخصوص مقایسه بازار ارز و طلا با بورس اظهار کرد: بازار ارز در انحصار دولت است و دولت بهعنوان تنها عرضهکننده این بازار کنترل آن را بر عهده دارد و در صورت لزوم برای به تعادل رساندن این بازار وارد عمل میشود و دلالهای این بازار با سفتهبازی نمیتوانند سود قابل توجهی را نصیب خود کنند و میتوان گفت که کنترل دلار در دست دولت است. بازار طلا و سکه نیز به دلیل وابستگی به نرخهای جهانی در شرایط کنونی حرکت رو به رشدی نخواهد داشت؛ چراکه دلار با طلا و کالاهای اولیه از جمله فلزات اساسی در دو مسیر مخالف حرکت میکند و امروز دلار از ارزش بالایی برخوردار است به همین دلیل بازارهای وابسته به آن رشد نخواهند کرد .
شیخ در پایان گفت: در حال حاضر بازارهای موازی بورس از سود بالایی برخوردار نیستند و دلیل عدم استقبال از بورس نیز بیش از هر چیز ریشه فرهنگی دارد و باید این نگاه پر از نگرانی و بدبینی از بورس برداشته شود. سهامداران باید از گره زدن تمام مسائل با یکدیگر خودداری کنند. به بیان دیگر امروز در کشور هیچ کدام از تصمیمهای دولت وابسته به توافق هستهای نیست که عدم توافق چنین پیامدی در بازار داشته باشد .
به نظر میرسد دیگر زمان آن رسیده است که دولتمردان فکری نیز به حال این دماسنج کنند. اگر بازار با خوشبینی به استقبال اخبار مذاکرات هستهای رفت و شاخص بورس با بیرون آمدن از کانال ۷۱ هزار واحد به مرز ۷۶هزار واحد رسید و بازدهی ۶ درصدی را برای سهامدارانش به ارمغان آورد؛ به این معنا است که این بازار هنوز برای سرمایهگذارانش از اهمیت برخوردار است. اما این بازار در شرایط کنونی از ثبات نسبتا پایینی برخوردار است و با آمدن نتیجه مذاکرات ناگهان همه چیز به هم میریزد و بازار هر آنچه را طی این مدت کوتاه به فعالانش داده، پس میگیرد و در کمتر از دو هفته دوباره به کانال قبلی خود باز میگردد و ضرر دیگری به سهامداران بازار تحمیل میشود و این در شرایطی است که همزمان فعالان حوزه سکه و ارز توانستهاند سود قابل قبولی کسب کنند.