جمعه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۵۹
ناصر محامی - عضو هیات مدیره جامعه حسابداران رسمی
IFRS و متدولوژی حل مسائل
کد مطلب: 852
حل مسائل علمی همواره بر شناخت جامع و طرح کلیه موانع و ملاحظات استوار است سادهانگاری یا سادهسازی مساله، بیتوجهی یا کمتوجهی به برخی موانع و ملاحظات و تقدم ذهنیت بر شناخت جامع ، روش حل مسائل نیست. اما ظاهرا این بار نوبت کوچکانگاری و سادهفرضی IFRS است.
بسیاری از مسوولان و دستاندرکاران تصورشان بر این است که بهکارگیری استانداردهای بینالمللی گزارشگری چیزی در حد اراده سازمان بورس و سازمان حسابرسی و نظایر آن است و کافی است بخشنامههایی صادر و کارگروههایی تشکیل شود.حال آنکه بهکارگیری استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی، پروژهای بزرگ است و به تدارک وسیع آکادمیک، حرفهای و قانونی نیاز دارد یعنی پروژهای در سطح ملی است که اجرای آن موجب ارتقای کیفی اقتصاد ملی، اتصال بدون واسطه به بازارهای مالی بینالمللی، ارتقای کیفی و کمی دانش و مهارتهای ملی در زمینه گزارشگری مالی، ارتقای تکنولوژی گزارشگری مالی و افزایش نفوذ و تاثیرگذاری اجتماعی و اقتصادی حسابداران و حسابرسان و متخصصان این حوزه خواهد شد.
از این رو بدون تمایل یکپارچه همه دستاندرکاران به استقرار آن و تامین شرایط لازم برای اصلاح و تغییر قوانین و بازسازی سازمانها و نهادهای ذیربط، اجرای موفق IFRSامکانپذیر نمیشود. محدود کردن دامنه نگاه و تقلیل مسائل اجرایی IFRS صرفا به مسائل فنی و تکنیکی استانداردها در عین اهمیت، موجب ناکامی خواهد شد.ما به دلیل نگاه درونزا، از نظر سازمان و محیط اقتصادی یعنی مجموعه فرآیندها، طرز فکرها، ارزشها، سازمانها و قوانین مرتبط، هنوز آمادگی کافی برای استقرار استانداردهای بینالمللی را نداریم.
از آنجا که ارزش متعارف بخش مهمی از IFRS است مناسب میدانم برای تبیین مشکلات اجرایی، مطلبی را در این خصوص به عرض برسانم. در کشور ما کارشناسان عضو کانون کارشناسان رسمی دادگستری بهطور عمومی کار ارزشگذاری (برآورد ارزش متعارف) را انجام میدهند. اعضای این کانون که دهها سال است به برآورد ارزش متعارف مشغولند هنوز حتی یک رهنمود رسمی ندارند که بگوید اعضای چگونه باید ارزیابی بکنند؟ فرم گزارشگری چیست؟ چگونه مستندسازی میکنند؟ روشهای ارزیابی، مفروضات ارزشگذاری، استانداردهای ارزش و فرآیند انجام آن چیست؟ در حالیکه اگر ارزش متعارف برآورد شده دارای مفروضات و مبانی قابل اتکا، روشهای استاندارد و فرآیند پذیرفته شده و جزئیات قابل رسیدگی نباشد اساسا به انحراف از ارزش منجر خواهد شد در غیاب استانداردهای ارزیابی، آیین رفتار حرفهای ارزیابان و در غیاب نهادهای حرفهای ارزیابی دارای تشکیلات حرفهای همانند نهادهای مشابه در کشورهای توسعه یافته چگونه میخواهیم IFRS را اجرایی کنیم؟ آیا صرف زدن مُهر از سوی کارشناس رسمی به منزلۀ تامین آنچه عرض کردم است؟ اگر بنیاد IFRS بداند که در ایران نهادهای حرفهای ارزیابی وجود ندارند، استانداردهای ارزیابی وجود ندارند، ارزیابان آیین رفتار حرفهای ندارند، ارزیابان تحت نظارت حرفهای نیستند، آزمون و امتحان و دورههای آموزشی و... وجود ندارد، آیا دچار تردید حرفهای در مورد امکان استقرار IFRS نخواهند شد؟
تکلیف حسابرسان چه خواهد شد؟
استاندارد 540 حسابرسی میگوید که حسابرس در رسیدگی به برآوردهای حسابرسی از جمله برآورد ارزش متعارف باید شواهد کافی و قابل قبول گردآوری کند حسابرس باید از روشها و شیوههای مورد استفاده در برآورد انجام شده شناخت لازم را بهدست آورده و اطلاعات و مفروضات مبنای برآوردها را بررسی و محاسبات را مورد رسیدگی قرار دهد. تا اینجا که استاندارد 540 حسابرسی در مورد روشها و نرخهای استهلاک و برآورد ارزش متعارف، خصوصا در چند ساله اخیر با توجه به افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها مورد غفلت قرار گرفته و صرفا مهر کارشناسان رسمی موجب قبول برآوردهای انجام شده از سوی آنان شده و به جرات میتوان گفت اغلب اعضای جامعه یا سازمان حسابرسی در رسیدگیهای خود دنبال این نبودهاند که درباره مفروضات این ارزیابیها، روشهای مورد استفاده، قابلیت اتکا به جزئیات اطلاعات جمعآوری شده توسط ارزیاب پرسشی بنمایند چه برسد به رسیدگی به مفروضات و مبانی ارزیابیها، آیا بعد از استقرارIFRS هم باید چنین رفتار شود؟ ممکن است گفته شود که در عرصه داخلی بنا به عادت این رویکرد و این طرز نگاه به حسابرسی برآورد ارزش متعارف عادی است ولی آیا جامعه بینالمللی هم چنین عادتی دارد؟ آیا میخواهیم در عرصه بینالمللی اعتبار حرفه را زیر سوال ببریم ؟
اگر از ما بپرسند چگونه نسبت به صحت برآوردهای ارزش متعارف قانع شدید حسابرسان چه باید بگویند؟ آنجا که دیگر کار دست کمیته فنی یا کارگروه فنی و استانداردها نیست که اغماض کنیم و بگوییم چون مُهر کارشناس رسمی خورده پس قابل قبول است. چنین چیزی امکان ندارد. بدون ایجاد نهاد ارزیابی حرفهای استقرار IFRS ممکن نیست. آیا قانون تجارت ما، قانون مالیاتی ما و سایر قوانین مرتبط، ظرفیت کنار آمدن با IFRS را دارند؟ آیا مقدمات ترجمه با توجه به اهمیت بنیادی آن فراهم شده است؟ با توجه به اینکه تنها یک ترجمه از استانداردها برای هر زبانی مورد پذیرش بنیاد IFRS است آیا قرار است این ترجمه به زبان فارسی ایران باشد یا فارسی افغان یا فارسی تاجیکی؟
بنابراین ملاحظه میشود که بهکارگیری استانداردهای بینالمللی در گروی همت و تصمیم یک سازمان یا نهاد نیست بلکه باید در سطح ملی برای اجرای آن تدارک لازم دیده شود.
استقرار استانداردهای بینالمللی نیازمند مشارکت عقلانی و خود خواسته مراجع آکادمیک، جامعه حسابداران رسمی، مراجع حرفهای و سازمان حسابرسی، سازمان بورس، نهادهای ارزیابی، دولت، مجلس و حتی فرهنگستان زبان فارسی و هماهنگی با کشورهای فارسیزبان است و با نگاه بخشی و کوچک کردن مساله امکان تحقق و استقرار آن فراهم نیست.